دل من یه روز به دریا زد و رفت...
دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به بخت دنیا زدو رفت
پاشنه کفش فرارو ور کشید آستین همت و بالا زدو رفت
یه دفه بچه شدو تنگ غروب سنگ توی شیشه فردا زدو رفت
حیوونی تازگی ادم شده بود به سرش هوای حوا زدو رفت
دفتر گذشته هارو پاره کرد نامه فرداهارو تا زدو رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زدو رفت
دل من یه روز به دریا زدو رفت پشت پا به بخت دنیا زدو رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودشو تو مرده ها جا زدو رفت
هوای تازه دلش میخاست ولی گم شدو توی غبارا زدو رفت
دنبال کلید خوشبختی میگشت خودشم قفلی رو قفلا زدو رفت.....


اين وبلاگ در واقع حرف هاي دل من و رويدادهاي زندگی من نوشته شده است اميدوارم خوشتون بياد.